سال دهم هجرت بود و پيامبر از آخرين سفر حج خود باز مي گشت، گروه انبوهي که تعدادشان را تا صد و بيست هزار رقم زده اند او را بدرقه مي کردند تا اين که به پهنه بي آبي به نام غدير خم رسيدند.
واقعه غدير حادثه اى تاريخى نيست که در کنار ديگر وقايع بدان نگريسته شود. غدير تنها نام يک سرزمين نيست. يک تفکر است، نشانه و رمزى است که از تداوم خط نبوّت حکايت مى کند. غدير نقطه تلاقى کاروان رسالت با طلايه داران امامت است.
آرى غدير يک سرزمين نيست، چشمه اى است که تا پايان هستى مى جوشد، کوثرى است که فنا برنمى دارد، افقى است بى کرانه و خورشيدى است عالمتاب.
و غدير، روز حماسه جاويد، روز ولايت، روز امامت، روز وصايت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضايت و صراحت شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزارى، روز پيام رسانى، روز تبريک و تهنيت، روز سرور و شادى و هديه فرستادن، روز عهد و پيمان و تجديد ميثاق، روز تکميل دين و بيان حق، روز راندن شيطان، روز معرفى راه و رهبر، روز آزمون، روز يأس دشمن و اميدوارى دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزى که پيروان واقعى مکتب حياتبخش اسلام آن را گرامى مى دارند و به همديگر تبريک مى گويند.
امروز (روز غدير خم) دين شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دين براى شما پسنديدم. سوره مائده آيه ۳٫
داستان غدير خم
سال دهم هجرت بود و پيامبر از آخرين سفر حج خود باز مي گشت، گروه انبوهي که تعدادشان را تا صد و بيست هزار رقم زده اند او را بدرقه مي کردند تا اين که به پهنه بي آبي به نام غدير خم رسيدند.
نيم روز هيجدهم ذي الحجه بود که ناگهان پيک وحي بر رسول خدا صلي الله عليه و آله نازل شد و از جانب خدا پيام آورده که: «اي رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنين نکني رسالت او را ابلاغ نکرده اي و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد کرد» پيامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بيابان بي آب و در زير آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبري از جهاز شتران براي پيامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روي به مردم کردند. ابتدا خداي را سپاس فرموده و از بديهاي نفس اماره به او پناه جست و فرمود: اي مردم بزودي من از ميان شما رخت بر مي بندم، آنگاه مي افزايد چه کسي بر مومنين در ارزيابي مصلحت ها و شناخت و تصرف در امور سزاوارتر است همه يک سخن مي گويند خدا و پيامبر داناترند.
رسول گرامي مي فرمايد: آيا من به شما از خودتان اولي و سزاوارتر نيستم و همگان يک صدا جواب مي دهند که چرا چنين است. آنگاه فرمود: من دو چيز گرانبها در ميان شما مي گذارم يکي ثقل اکبر که کتاب خداست و ديگري ثقل اصغر که اهل بيت منند. مردم، بر آنان پيشي نگيريد و از آنان عقب نمانيد. آنگاه دست علي (ع) را در دست گرفت و آن قدر بالا برد که همگان او را در کنار رسول خدا ديدند و شناختند. سپس فرمود: خداوند مولاي من و من مولاي مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. اي مردم هر کس که من مولا و رهبر اويم اين علي هم مولا و رهبر اوست و اين جمله را سه بار تکرار کرد و چنين ادامه داد: پروردگارا، دوستان علي را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدايا علي را محور حق قرار ده و سپس فرمود: لازم است حاضران اين خبر را به غايبان برسانند. هنوز اجتماع به حال خود باقي بود که دوباره آهنگ روح بخش وحي گوش جان محمد صلي الله عليه و آله را نواخت که: «امروز دينتان را برايتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما به پايان رساندم و اسلام را به عنوان دين برايتان پسنديدم» و بدين سان علي (ع) از جانب خداوند براي جانشيني پيامبر (ص) برگزيده شد.
سنديت واقعه غدير خم
مرحوم علامه امينى در کتاب الغدير خود نام راويان حديث غدير را به ترتيب زمان زندگى ذکر کـرده اسـت:
در ميان اصحاب رسول خدا (ص ) ۱۱۰ نفر، در ميان تابعين ۸۴ نفر، در ميان علماى قرن دوم هجرى ۵۶ نفر، در ميان علماى قرن سوم هجرى ۹۲ نفر، در ميان علماى قرن چهارم هجرى ۴۳ نفر، در ميان علماى قرن پنجم هجرى ۲۴ نفر، در ميان علماى قرن ششم هجرى ۲۰ نفر، در ميان علماى قرن هفتم هجرى ۲۱ نفر، در ميان علماى قرن هشتم هجرى ۱۸ نفر، در ميان علماى قرن نهم هجرى ۱۶ نفر، در ميان علماى قرن دهم هجرى ۱۴ نفر، در ميان علماى قرن يازدهم هجرى ۱۲ نفر، در ميان علماى قرن دوازدهم هجرى ۱۳ نفر، در ميان علماى قرن سيزدهم هجرى ۱۲ نفر، در ميان علماى قرن چهاردهم هجرى ۱۹ نفر.
حديث غدير در کتب معتبر اهل سنت از جمله در کتاب «مسند» امام احمد حنبل، در «سنن» ترمذى، «مسند احمد» و در «مستدرک» حافظ ابن عبداللّه حاکم نيشابورى به مضامين مختلف ذکر شده است.
مفهوم عيد
هيجدهم ذي الحجه روز غدير خم را مسلمين خصوصاً شيعيان عيد شمرده اند. لغويون عيد را از مشتقات ماده \”ع و د\” به معناي بازگشت مي دانند و در نوروز بازگشت حيات را به پيکر سرد گرامي مي دارند، حياتي که در هجوم خزان به سردي مي گرايد و در بيداد سرماي زمستان تا مرز نيستي پيش مي رود تا آنجا که گويي هرگز نبوده است.
در مقام تطبيق اين نکته با موازين مکتبي و مذهبي بايد گفت عيد آدمي بزرگداشت بازگشت حيات معنوي انسان است. در چنين باوري نوروز انسان روزي است که وي به خويشتن باز گردد و گمشده اش را دريابد. مثلاً در ماه مبارک رمضان آدمي بعد از سي روز جهاد و مجاهده با نفس سرکش تمام ناخالصي هاي وجودش را ذوب مي کند تا عبوديت ناب در آن تجلي کند و آنگاه عيد فطر است. پس عيد اسلامي بازگشت حيات است و تعيين آن بر عهده شرع اقدس. غدير بنا بر اين تفسير هر دو شرط را دارد يعني هم بازگشت به خويشتن است و هم از طرف شرع مشخص شده است. غدير بازگشت حيات دوباره اسلام است، علاوه اينکه عيد غدير تشريع هم شده است.
در زير به نمونه هايي از رواياتي که غدير را عيد شمرده اند اشاره مي شود :
فرات بن ابراهيم کوفي از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که ايشان به نقل از پيامبر اکرم فرمودند :يوم غدير خم افضل اعياد امتي ؛روز غدير بزرگترين عيد امت من است .حسن بن راشد مي گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم: غير از عيد فطر و قربان براي مسلمانان عيد ديگري هم هست؟ فرمودند: بلي و اين عيد از آن دو عيد ديگر با فضيلت تر است .گفتم کدام روز است ؟فرمود: روز هيجدهم ماه ذي حجه عيد غدير خم .عرض کردم: قربانت شوم در آن روز چه اعمالي انجام دهيم؟ فرمودند: روزه بگيريد بر محمد و آلش صلوات بفرستيد …… يقين بدانيد انبيا عليهم السلام روزي که وصي خود را نصب مي کردند امر مي کردند که آن روز را جشن بگيرند.
وقتي به سيره ائمه و پيامبر اکرم مراجعه مي شود در مي يابيم که پيامبر و امير مؤمنان و ساير ائمه با روز غدير به عنوان يک عيد برخورد کرده و مسلمانان را به تبريک و تهنيت گفتن به هم دعوت کرده اند. امام حسن عليه السلام روز عيد غدير در کوفه مهماني بزرگي برپا مي داشتند.
امام علي با فرزندان و گروهي از پيروانش بعد از نماز براي شرکت در مجلس به منزل امام حسن عليه السلام مي رفتند .و پس از اتمام مهماني امام حسن عليه السلام هدايايي به مردم اعطا مي فرمود .لذا اين حرکت امام حسن عليه السلام موجب شد مردم به روز عيد غدير عادت کنند.
گذشته از تمام مطالبي که درباره اين عيد بزرگ شنيده و خوانده ايم سخن من اما روي ديگري هم دارد......
ما که امروز مي خواهيم پيام غدير را به گوش همگان برسانند از خود بپرسيديم که چقدر توانسته ايم امام زمان خود را درک کنيم و چقدر براي فراهم کردن مقدمات ظهور آقا کار کرده ايم ؟؟
اگر بخواهم تمام آنچه را درباره مولايمان بيان کنم در اين جمله کوتاه اما پر معنا عنوان مي کنم که:
مهدي جان ! همه عالم از توست غريبانه چرا مي گردي ؟
آري مولاي من، اي کسي که سبب اتصال زمين و آسماني ، اي کسي که صداي مظلومان را در گوشه گوشه جهان مي شنوي ، کجايي ؟ معقد بر اين هستم که صاحب الامر از حال وجودي همه انسانها آگاه است و نداي کمک خواهان را لبيک مي گويد . اما بدبخت ما که صداي ياري آقا که مي فرمايند :
« کيست مرا ياري کند ؟ »
را نمي شنويم ، و چه شيعيان و پيروان بي معرفتي هستيم.